عضو كمیته میراث ناملموس آیسسكو:

رفتارهایی که در حق چوگان می شود تعجب آور است!

رفتارهایی که در حق چوگان می شود تعجب آور است!

به گزارش مجله سرگرمی، «میدان های استاندارد «چوگان» در ایران به تعداد انگشتان دست نمی رسد. با این وجود، در یکی دو سال قبل اخباری شنیده شد که درصدد تصرف میدان های تاریخیِ چوگان در فرح آباد و نوروزآباد هستند، در حالیکه این زمین ها در لیست آثار ملی ثبت شده اند و عرصه و حریم آنها دارای چارچوب قانونی ˮابلاغ شدهˮ است. این رفتارهایی که در حق چوگان می شود، تعجب آور است.»


این بخشی از صحبت های فرهاد نظری ـ عضو کمیته میراث ناملموس آیسسکو ـ در رابطه با وضعیت میراث جهانی «چوگان» در ایران است. نظری که زمانی مدیر کل دفتر ثبت آثار و حفظ و احیاء میراث معنوی و طبیعی هم بوده، در گفتگو با ایسنا، در رابطه با چالش های چوگان، پیشینه و روند ثبت آن در یونسکو توضیحاتی عرضه داد و تصریح کرد: «چوگان» نه تنها میراث ملی ما، بلکه میراث جهانی است و به آیندگان هم متعلق می باشد. توسعه و ترویج «چوگان»، امری ضروری و اجتناب ناپذیر است و ما باید به فکر رفع موانع چوگان باشیم. کارهای ناکرده برای «چوگان» بسیار است.
ایران در سال ۱۳۹۶ موفق شد پرونده « «چوگان بازی سوار بر اسب همراه با روایتگری و موسیقی» را در لیست میراث ناملموس یونسکو ثبت کند، درحالی که جمهوری آذربایجان «چوگان قره باغ» را در سال ۱۳۹۲ به نام خود ثبت کرده بود. تهیه پرونده چوگان از جانب ایران که نزدیک به سه سال از ۹۲ تا ۹۵ طول کشید، مراحل خیلی سخت و پیچیده ای داشت. به قول مرتضی رضوان فر ـ مسؤول تدوین پرونده چوگان ـ در این پرونده، گستره چوگان در ادبیات، هنرهای سنتی، اساطیر، هویت جمعی و غیره با بیان تفاوت ها و جلوه های مختلف در کشور مستند و ارائه شد. حالا بعد از گذشت بیشتر از پنج سال از ثبت جهانی این میراث ایرانی، بعضی از کارشناسان نسبت به خطراتی که چوگان را تهدید می کند، اخطار داده اند. فرهاد نظری پیشتر در این حوزه اظهاراتی داشته و الان در گفتگو با ایسنا به بررسی وضعیت این میراث جهانی ایران پرداخته است که در ادامه، مشروح این گفتگو را می خوانید:
ابتدا پیشنیه ای از چوگان را تشریح کنید؟ اصلا چه شد چوگان به نام آذربایجان به ثبت رسید و هم اکنون مدعیان دیگر چه کشورهایی هستند؟
چوگان یکی از کهن ترین بازی های گروهی جهان است که خوشبختانه زنده و جاری است. حتی گفته می شود چوگان، مادر بازهای گروهی و بازی با توپ است. نتیجه پژوهشها دال بر اینست که ایران خاستگاه و منشأ چوگان است. قدیمی ترین خبری که از چوگان به ما رسیده پیشنهاد چوگان بازی داریوش سوم هخامنشی به اسکندر مقدونی است. اگر فرض را بر صحت و حقیقت این خبر بگذاریم باید بگویم که قدمت چوگان در ایران از خیلی از کشورهای جهان بیشتر است. با اینکه در مقوله میراث ناملموس پرداختن به قدمت چندان مقبول نیست، اما منظور از بیان این نکته اینست که چوگان در طول زندگیِ بیشتر از دو هزار ساله اش، هم از فرهنگ و اقلیم ایران تاثیر عمیق گرفته و هم بر هنر و فرهنگ ایران تاثیر گذاشته است.
چوگان به پیشنهاد ایران در سال ۲۰۱۷ در یونسکو به ثبت رسید، اما پیش از آن آذربایجان «چوگان با اسب قره باغی در آذربایجان» را در سال ۲۰۱۳ بعنوان میراثِ در خطر ثبت نمود. اینکه چرا آذربایجان دست به ثبت «چوگان با اسب قره باغی» زد را نمی دانم، اما به نظر می آید که دلایل و انگیزه های سیاسی و مسأله قره باغ در کار بوده است، اما حقیقت اینست که گزارشی در دست نیست که آذربایجانی ها چوگان داشته اند.
سال ۲۰۱۳ آذربایجان میزبان اجلاس کمیته بین الدول میراث ناملموس یونسکو بود و از امتیاز میزبانی استفاده نمود. از طرفی آن پرونده در ردهٔ «میراث در خطر و نیازمند پاسداری فوری» به ثبت رسید. قاعدتاً یونسکو در مورد داوری این گونه پرونده ها سخت گیری جدی نمی کند و آذربایجانی ها با این حساب و کتاب ها چوگان را ثبت کردند. تعلل ما در ارسال پرونده چوگان هم به نفع آنها به اتمام رسید و کار را برای ما در سالهای بعد سخت کرد.
اینکه چه کشورهایی مدعی چوگان هستند هم پاسخش نامعلوم است، چون اظهار نظر رسمی در دست نیست، اما در کشورهای هند و پاکستان، چوگان قدمت قابل توجهی دارد و اگر بخواهند، می توانند به پروندهٔ چوگان ایران ملحق شوند. مانند پروندهٔ نوروز که بعنوان میراث مشترک دوازده کشور ثبت شده است. ما هم از پیوستن کشورهایی که چوگان دارند به پروندهٔ جهانی چوگان استقبال می نماییم.
با توجه به ثبت جهانی چوگان به نظر می آید که این هنر ـ ورزش که معرف هویت ایرانی است، وجهه عمومی پیدا نکرده است، دیدگاه شما در اینباره چیست؟
از دو منظر میتوان این مورد را بررسی کرد؛ «چوگان» یکی از بارزترین مصادیقِ میراث فرهنگی و تمدنی ماست و نقش و سهم بسزایی در معرفی فرهنگ ایران دارد. از طرفی، چوگان به بازی شاهان و شاهِ بازی ها شهرت دارد و گروههای خاص از قبیل شاهان و شاهزادگان و امیران و امیرزادگان و فرماندهان و سپهسالاران چوگان بازی می کرده اند.
امروزه «چوگان» امکانات گوناگونی می خواهد و اکثراً چنین فرصت و امکاناتی در اختیار ندارند. از این منظر «چوگان»، بازی محدودی است. البته در گذشته هم خیلی فراگیر و عمومی نبوده، اما همگان چوگان را می شناخته اند و چوگان در لایه ها و ابعاد زندگی ایرانی ها حضور داشته است.
چوگان در شعر، امثال و حِکَم، نقاشی، قصه گویی و روایت گری، موسیقی، صنایع دستی، فرش بافی، معماری و شهرسازی و دیگر شاخه های فرهنگ و هنر ایران تاثیر عمیق داشته است. اگر بگوییم عنصر دیگری از میراث فرهنگی ایران چنین تأثیری در فرهنگ، هنر و ادب نداشته اغراق نکرده ایم. خلاصهٔ کلام اینکه بازی «چوگان»، بازی خاص و غیرفراگیری است، اما فرهنگ و میراثِ چوگان در زندگی ایرانی ها ریشه دوانده و فراگیر است.
نهادهای ورزشی چقدر در ماندگاری و حفظ میراث ناملموس چوگان نقش داشتند؟
فدراسیون چوگان برای حفظ چوگان، کوشش های قابل تقدیری داشته است. رویکرد آنها به چوگان، نگاهی ورزشی است و کمتر به فرهنگ و میراث چوگان توجه کرده اند، اما نگاه ورزشیِ صرف به چوگان باعث تنزل جایگاه «چوگان» می شود. «چوگان» یک فرهنگ عمیق و کهن است که بازی چوگان بخشی از آن است. نمی توان بازی چوگان را از فرهنگ و میراث آن جدا کرد. در واقع، تفکیک بازی چوگان از فرهنگ آن امری محال است، اما کم توجهی یا بی توجهی به فرهنگ چوگان، این میراث کهن را در ردیف ورزش های دیگر مثل دوچرخه سواری و موتورسواری قرار می دهد.
«چوگان» امروز بیشتر یک ورزش به حساب می آید، در حالیکه بعنوان میراث ناملموس ثبت شده است، در عین حال ورزش پرهزینه ای است و افراد کمتری به سراغ آن می روند، در چنین شرایطی به نظر می آید از کالبد و هویت اصلی خود خارج و بعنوان میراث ناملموس گرفتار تناقض شده است. به نظر می آید مسیری که به دنبال ثبت جهانی آن باید طی شود، سیر نشده و نتوانستیم کاری نماییم که بعنوان یک میراث ایرانی معرفی شود، این مسأله از کجا ناشی می شود؟
ثبت «چوگان» در لیست ملّی و در لیست جهانی یونسکو، نقطه شروع است. چوگان از سال ۲۰۱۷ در یونسکو بعنوان میراثِ بشری به جهان ارائه شد. اقدامات پاسدارانه و ترویجی ما هم باید هم در شأنِ چوگان و هم در مقیاس میراث جهانی باشد. «چوگان» در اصل یک بازی نظامی بوده و سپاهیان در مواقع تمرین برای بالابردن مهارت های رزمی شان گوی می زده اند. در کنار میدانِ چوگان برای برانگیختن و تهییج چوگان بازان، موسیقی حماسی ـ رزمی می نواختند و گاهی سرگذشت پهلوانان و شجاعان را روایت می کردند.
«چوگان» باعث تقویتِ لیاقت و تربیت شجاعت و دلاوری و جنگاوری می شود. این مواردی که ذکر کردم از ارزش های بازی چوگان است. علاوه بر این ها، در سپهرِ اندیشه، خداوندگان سخن، جهان را به میدان چوگان تشبیه کرده اند که آدمی باید در این میدان گوی سعادت بزند.
«چوگان» یکی از ارکان و نمادهای فرهنگی ماست که ابعاد و لایه های در هم تنیده و گوناگونی دارد. چوگان، میراث فرهنگیِ کم نظیری است و وظیفهٔ ماست که آنرا بعنوان یک میراث منسجم پاسداری و معرفی نماییم. امکان دارد که خیلی از چوگان بازانِ ماهر و ورزیده در ایران از پیشینه، پیام ها و ارزش های فرهنگی و تمدنی «چوگان» خبر نداشته باشند، علتش هم اینست که از ابتدا مهارت های بازی را فراگرفته اند. این مثال گویای آن می باشد که برای پاسداری و ترویج «چوگان» بعنوان یک منظومهٔ تاریخی و فرهنگی لازم است برنامه ریزی چندجانبه و دامنه داری در سطوح متعدد انجام داد.
چرا برای چوگان پس از ثبت اقدام ملموس و قابل ملاحظه ای به منظور فراگیرتر شدن آن نشده است و فقط به ورزش و حرکت نمایشی تبدیل گشته است به صورتی که هم کارشناسان میراث فرهنگی و هم ورزشی نظر مثبتی در رابطه با ارتقاء جایگاه چوگان ندارند؟
میدان های استاندارد چوگان در ایران به تعداد انگشتان دست هم نمی رسد. با این وجود، در یکی دو سال قبل اخباری شنیده شد که درصدد تصرف میدان های تاریخیِ فرح آباد و نوروزآباد هستند، در حالیکه این زمین ها در لیست آثار ملّی ثبت شده و عرصه و حریم آنها دارای چارچوب قانونی "ابلاغ شده" است. این رفتارهایی که در حق چوگان می شود، تعجب آور است. هر رفتاری که باعث تضعیف، تزلزل و صدمه به «چوگان» شود، جبران ناپذیر است. این رفتارها حیثیت و هویت فرهنگی ما را در مجامعی چون یونسکو با چالش روبرو می کند. «چوگان» نه تنها میراث ملی ما، بلکه میراث جهانی است و به آیندگان هم متعلق می باشد. توسعه و ترویج «چوگان»، امری ضروری و اجتناب ناپذیر است و ما باید به فکر رفع موانع چوگان باشیم. کارهای ناکرده برای «چوگان» بسیار است.
به صورت مثال در نیمهٔ جنوبی کشور تقریبا از وجود چوگان خبری نیست، در حالیکه در مرکز و نیمهٔ شمالی کشور در نیمهٔ دومِ سال، یعنی پاییز و زمستان به دلیل وضعیت آب و هوا، امکان «چوگان بازی» نیست. پاییز و زمستان در نیمه جنوبی کشور در جاهایی مثل کیش و بوشهر و چابهار وضعیت مطلوبی برای «چوگان» وجود دارد. اگر در این مناطق «چوگان» دایر شود آن وقت در سرتاسر فصول و ماه ها در ایران امکان چوگان وجود خواهد داشت.
تحقیق و بررسی دربارهٔ ابعادِ چوگان هم بسیار اندک است و در آغاز راه است. کتاب ها و مقالاتی که به فارسی در رابطه با چوگان نوشته و انتشار یافته هم شاید به یک عدد دو رقمی نرسد. بیشترِ این آثار با همت و علاقه و سرمایهٔ شخصی انتشار یافته اند، مثلا دربارهٔ شناخت و احیای آلات و ادوات موسیقیِ چوگان، چه تحقیقِ عمیقی انجام شده است یا در رابطه با انواع اسب هایی که در چوگان بازی می کرده اند. بیشتر اسب های چوگانی موجود از یک نژاد غیرایرانی و یا تلفیقی از آن نژاد با نژادهای بومی است. این را هم باید اظهار داشت که در چند دههٔ اخیر تلاشهای ارزشمند ای برای تولید اسبِ مناسب چوگان انجام شده است.
در عین حال بعد از ثبت جهانیِ «چوگان» گامهای کوچک، اما سودمندی برای معرفی چوگان برداشته شده است. چوگان به کتاب های درسی دانش آموزان راه پیدا کرده و دانش آموزان امروز اجمالاً می دانند چوگان چیست و چه جایگاهی دارد.
اسنادِ چوگان مانند مینیاتورها و گزارش ها و اخبار و قصه ها کم نیست. اما به صورت کلی، چوگان وادی مهجور و نسبتاً دست نخورده ای است. کلام را کوتاه کنم، چوگان یکی از مصداق های اعلای میراث فرهنگی است و ترویج و پاسداری آن باید توسط انجمن ها صورت گیرد و دولت صرفا نقش حامی داشته باشد.



1402/02/14
14:50:42
5.0 / 5
380
تگهای خبر: بازی , تولید , زندگی , فرهنگ
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۷ بعلاوه ۵
NewsFun
newsfun.ir - حقوق مادی و معنوی سایت مجله سرگرمی محفوظ است

مجله سرگرمی

سرگرمی و طنز