گفت وگو با رضا اسماعیلی

چرا مردم در عروسی به سیم آخر می زنند؟

چرا مردم در عروسی به سیم آخر می زنند؟

مجله سرگرمی: رضا اسماعیلی که معتقد می باشد آیین های مذهبی با آیین های ملی در تقابل نیستند، با اشاره به لزوم توجه به آیین های ملی و بیرون آوردن آنها از مهجوریت و مظلومیت، از آن چه سبب می شود مردم در عروسی ها به سیم آخر بزنند، می گوید.


این شاعر در گفت و گو با ایسنا درباب جایگاه آیین ها و سنت های ایرانی در ادبیات معاصر و خصوصاً شعر فارسی در سالهای اخیر اظهار نمود: یکی از عناوینی که همه شاعران از گذشته تا امروز به آن پرداخته اند، توجه به آیین ها، آداب، فرهنگ و سنن ایرانی و اسلامی بوده است. برای مثال نوروز، جشن مهرگان و خیلی از جشن های ملی در شعر پارسی جلوه بسیار برجسته ای دارند و شاعران با این اعیاد و آیین هایی که منحصر به شادی و غم بوده، شعر می گفتند و اهتمام می کردند این آیین ها را در آینه شعر و ادبیات پارسی متجلی کنند و به تماشا بگذارند.
او اضافه کرد: درباب آیین های دینی هم همچنین بوده است؛ در شعر شاعران مسلمان از زمان رودکی تا به امروز، ذهن و زبان شاعران فارسی زبان به این مسائل معطوف بوده و اهتمام کرده اند آیین ها، فرهنگ ها و آداب و رسوم ایرانی و اسلامی را در آینه ادبیات به زبان شعر روایت کنند. در جامعه امروز هم شاهد این مسئله هستیم اما آیین های ملی پس از پیروزی انقلاب اسلامی قدری در حاشیه قرار گرفتند و بیشتر وجه آیین های ملی و مذهبی برجسته شد. طبیعتا چون انقلاب اسلامی یک انقلاب دینی بود، ذهن و زبان شاعران بیشتر به مناسبت های دینی معطوف شد.
اسماعیلی سپس با اشاره به اینکه از آیین های ملی قدری غافل مانده ایم اظهار داشت: روح، جان و جهان آیین های ملی هم البته متاثر از آموزه های دینی است؛ برای مثال در عید نوروز که با شروع بهار هم زمان است، مردم به دید و بازدید یکدیگر می روند که به صله رحم در دین اسلام هم سفارش شده، یا در هفت سین قرآن، آب و آینه می گذاریم که آب نشانه روشنی و آینه نشانه صداقت و راست اندیشی است. پس طبیعتا آیین های دینی با مراسم و آیین های ملی آمیخته است و هیچ نوع تقابل و تضادی با هم ندارند.
این شاعر در ادامه با اشاره به لزوم توجه به آیین های ملی اظهار نمود: من فکر می کنم باید توجه گردد تا برای پرداختن به آیین های ملی گام های بلندتری برداریم و این آیین ها را از مهجوریت و مظلومیت بیرون بیاوریم، چون هیچ نوع تقابلی بین آیین های مذهبی با آیین های ملی نیست. دیگر این که اهتمام نماییم از ظواهر فراتر برویم و از صورت و ظاهر آیین ها به معنویتی که در آنها پنهان است و مغفول مانده، بپردازیم؛ برای مثال در عید نوروز سنت عیدی دادن بسیار عالی است اما اگر بخواهیم این سنت حسنه را به شیوه مطلوب برگزار نماییم باید به معنویتی که در عیدی دادن هست، بیشتر دقت نماییم. چون در عیدی دادن بیشتر وجه نقد مبادله می شود ولی می توانیم تلاش نماییم به وجه معنوی این سنت بپردازیم و از این فرصت استفاده نیکو کنیم؛ برای مثال می توانیم در بحث عیدی دادن با هدیه دادن کتاب های ارزشمند، یکدیگر را به کتاب و کتابخوانی دعوت نماییم و به معنویت این آیین بپردازیم و جامعه را به سمت اندیشیدن و تفکر و کتابخوانی دعوت نماییم. در مورد سنت های دیگری هم که در جامعه وجود دارد، اگر به باطن آن آیین ها دقت کنیم، به نظرم تاثیرگذاری بیشتری در جامعه دارد و می تواند در اصلاح جامعه موثر باشد.
رضا اسماعیلی همین طور از بعضی تفکرات که ممکنست غلط باشند گفت و بیان کرد: تعدادی از آیین های ملی و مذهبی برمبنای ذهنیت های غلط شکل گرفته اند؛ برای مثال می گوییم که سیزده به در نحس است و این گزاره را خیلی هم تکرار می نماییم و مردم نه به این عنوان که با طبیعت آشتی کنند و دست مهر بر سر آن بکشند، بلکه به این عنوان که سیزده به در نحس است، طبیعت را آلوده و بیشتر به آن ظلم می کنند. در صورتیکه باید این ذهنیت را اصلاح نماییم. متاسفانه بعضی سنت ها با خرافات آمیخته شده که باید توسط اهل ادب، اصحاب فکر و فرهنگ از آنها خرافه زدایی شود. باید آن چه را بعنوان آیین برای ما به یادگار مانده بازبینی و وجه معنوی و انسانی آیین ها را تقویت نماییم تا آن چه را بعنوان خرافه در طول سالیان به این آیین ها اضافه شده و می تواند موجب سیر قهقرایی در جامعه شود، از سیمای این آیین ها پاک و اهتمام نماییم که این آیین ها را احیا نماییم. به نظر من در این صورت تمام آیین های ملی و مذهبی می توانند جامعه ساز و انسان ساز باشند و ما را به روشنی دعوت کنند.
او درباب ورود آیین های غیرایرانی به ادبیات فارسی در سالهای اخیر نیز بیان کرد: این زمانی اتفاق می افتد که جامعه را از سنت حسنه ای منع می کنیم؛ برای مثال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تا مدتی بحث آیین های نوروزی در هاله ای از ابهام بود که نوروز را به همان شیوه قبل برگزار نماییم یا نه؟ آیا چهارشنبه سوری سنت خوبی است یا خیر؟ و...؛ یعنی نوعی تشکیک در آیین های ملی به وجود آمده بود که ما فکر می کردیم این آیین ها با آموزه های دینی در تقابل است و برای همین اهتمام می کردیم جامعه را از آنها منع نماییم. وقتی هم ممنوعیت و محدودیتی ایجاد می نماییم و دلیلش را هم نمی گوییم، طبیعتا جامعه بعد از مدتی می کوشد جایگزینی برای این ها پیدا کند.
سراینده «زنده بادا عشق» افزود: سنت هایی که برای تحویل سال در غرب وجود دارد، در سالهای اخیر در ایران هم تقویت شده که این شاید از نشانه های آنست که وقتی جامعه را از سنت خوبی منع می نماییم، به دنبال یک بدل برای آن می گردد و ممکنست این جایگزین به کلی با جامعه ایرانی همخوانی نداشته باشد. و این یک خسران است. مردم شناسان، جامعه شناسان و پژوهشگران باید در این زمینه مطالعه کنند، چون اتفاق خجسته ای نیست و ما را از خویشتن و اصالت و هویت های ایرانی دور می کند. مثلا بحث شادی در جامعه ما تا سال ها خط قرمز بود، حتی در تعطیلی ها بجای تعطیل کردن تولد بزرگان دینی شهادت شان را تعطیل کرده ایم و آن وجه سوگوارانه در جامعه ما بر وجه نشاط، شادمانی و عید غالب است که این جامعه را گرفتار رخوت می کند.
رضا اسماعیلی با اشاره به اینکه به سنت های ملی بها بدهیم، اظهار داشت: بهانه هایی را مثل جشن مهرگان، نوروز و ولادت بزرگان دینی که برای شادمانی داشتیم، به حاشیه رانده و بیشتر به مناسبت هایی پرداخته ایم که جنبه سوگوارانه دارند و این سبب شده جامعه گرفتار افسردگی شود. ما باید حتی در دین و آیین هم با بهانه هایی جامعه را به سمت نشاط هدایت نماییم و این بهانه ها را تقویت نماییم تا امید به زندگی تقویت شود. خصوصا برای نسل جوان که به دنبال هیجان و جذابیت های معنوی هستند و نیاز به شادمانی کردن دارند. این نیاز به آن دارد که ما هوشمندانه جامعه را به سمتی هدایت نماییم که شادی امر مقبول و پسندیده ای است و در این راستا در طول سال مناسبت هایی را ایجاد نماییم تا جامعه به سمت نشاط و شادمانی حرکت نماید. اما نگاه سلبی در این مسئله وجود دارد. گاهی در عروسی ها خیلی افراط در رقص و پایکوبی می کنند یا به سمت مراسم هایی می روند که با فرهنگ ایرانی سنخیتی ندارند؛ این به این دلیل است که مردم به این بهانه خودشان را تخلیه می کنند.
او در آخر اظهار نمود: وقتی در طول سال هیچ زمینه ای برای شادمانی کردن وجود ندارد، وقتی چنین مراسم هایی مثل عروسی پیش می آید و مردم بستر را فراهم می بینند، در حقیقت به سیم آخر می زنند و تا آن جا که می توانند می کوشند از این بهانه برای شادمانی کردن استفاده کنند و برای همین افراط می کنند و از این جا جامعه گرفتار افراط و تفریط می شود. اما اگر تعادلی ایجاد شود که شادی و غم در کنار هم باشند، همان اندازه که در مناسبت های سوگوارانه جامعه را به عزاداری دعوت می نماییم، در مناسبت هایی هم که وجه شادمانه دارند، مردم را به شادی دعوت کنیم؛ این موجب افزایش امید به زندگی می شود و افسردگی را از سیمای جامعه پاک می کند. ما باید این مناسبت ها را بیشتر و پررنگ تر نماییم و لازمه اش این است که متولیان فرهنگی، جامعه شناسان، مردم شناسان و پژوهشگران دینی به این مقوله بپردازند. چون این زنگ خطر در جامعه به صدا درآمده که آمار افسردگی و طلاق بالا رفته و بداخلاقی های اجتماعی و سیاسی در جامعه ما زیاد شده است، بدین جهت باید به سنت های ملی هم بیشتر بها دهیم.




منبع:

1399/12/20
18:00:51
0.0 / 5
1000
تگهای خبر: زندگی , فرهنگ , كتاب , معاصر
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۲ بعلاوه ۳
NewsFun
newsfun.ir - حقوق مادی و معنوی سایت مجله سرگرمی محفوظ است

مجله سرگرمی

سرگرمی و طنز