روایت شکست حصر سوسنگرد در زیر شنی تانک ها
به گزارش مجله سرگرمی، از مبحث شکسته شدن محاصره سوسنگرد، بسیار گفته و نوشته اند؛ اما عمده این گفته ها و نوشته ها، در ارتباط با حوادث بیرونی شهر و تصمیمات و اقداماتی است که از جانب چهره های سیاسی و فرماندهان کلان نظامی، برای رفع حصر سوسنگرد، روی داده است. همه جذابیت اثر پیش رو، روایت اشخاصی است که چندین روز و شب را در محاصره وحشتناک و در داخل شهر گذرانیده اند.
به گزارش مجله سرگرمی به نقل از ایسنا، سی و یکم شهریور ۱۳۵۹ که رژیم بعثی عراق، تهاجم همهجانبه ای را مقابل جمهوری اسلامی ایران تدارک دید، گروهی از پاسداران تبریز در شیراز مشغول گذراندن دوره چتربازی بودند.
با آغاز جنگ، دوره نیمه تمام ماند و پاسداران به سرعت به تبریز برگشتند، برای اینکه حراست از حریم انقلاب اسلامی به هر شکل ممکن وظیفه ذاتی سپاه بود؛ چه تهدید فرهنگی باشد، چه امنیتی، چه نظامی و… نیروهای سلحشور سپاه تبریز این را در مبارزه با گروههای معاند نظام در آذربایجان غربی و کردستان، مبارزه با خوانین و فئودال ها، غائله خلق مسلمان و… طی نوزده ماه بعد از پیروزی انقلاب به خوبی نشان داده بودند.
اینک رفتن به جبهه های جنگ در صدر خبرهای سپاه قرار داشت و نیروهای دلسوز انقلاب در این نهاد مقدس برای رفتن به مناطق جنگی بی قراری می کردند.
اولین گروه از پاسداران سپاه تبریز، به فاصله حدوداً ده روز از شروع جنگ تحمیلی در ۱۱ مهر ۱۳۵۹ رهسپار جبهه های جنوب کشور شدند و همزمان گروهی نیز به جبهه غرب اعزام شدند
فرماندهی نخستین گروه نیروهای رهسپار جنوب را بر عهده «نادر برپور» گذاشتند. نادر که به اتفاق تعداد دیگری از پاسداران در شیراز مشغول گذراندن دوره چتربازی بود، با آغاز جنگ و تعطیلی دوره در تبریز بود و برای رفتن به جبهه اعلام آمادگی کرد.
نیروهای آذربایجانی باتدبیر برادر دهقان، فرمانده عملیات سپاه اهواز، نخستین بار در جبهه فارسیات (بعد از کوت عبدالله در نزدیکی اهواز) مقابل قوای دشمن صف آرایی کردند و اولین درگیری های نیروهای تبریزی با متجاوزین بعثی در این جبهه (پشت رودخانه کارون) شکل گرفت.
آنها با تفنگ ۱۰۶ نیروهای ژاندارمری، یک جیپ ارتش عراق را در آن سوی کارون به آتش کشیدند و حضور قدرتمند خودشان را به دشمن نشان دادند. از همین رو آوازه نیروهای غیور آذربایجانی در منطقه پیچید.
بدنبال این حضور موفق و در ادامه حضور نیروهای استان فارس (به فرماندهی محمدجعفر اسدی) در فارسیات، از جانب ستاد جبهه های جنوب، به فرمانده نیروهای آذربایجانی پیشنهاد می شود به علت اهمیت جبهه سوسنگرد و آمادگی نیروهایش، به شهر سوسنگرد بروند.
پس از یک روز استراحت، در ۲۰ مهر ۱۳۵۹ حدود چهل نفر از رزمندگان آذربایجانی را به سوسنگرد می فرستند، اما آنها در سوسنگرد توقف نکرده و راهشان را بسمت شهر بستان ادامه می دهند. آنها زیر آتش شدید دشمن وارد شهر بستان می شوند و در کنار سایر مدافعان شهر، مقاومت جانانه ای را از خود نشان می دهند که ماحصل آن تقدیم هفت شهید تبریزی بعد از سه روز جنگ و درگیری با دشمن است و سر انجام با سقوط شهر در ۲۴ مهر ۱۳۵۹ به سوسنگرد بازمی گردند.
در سوسنگرد، ابتدا در زمین چمن ورزشگاه شهر و سپس در یکی از مدارس اصلی شهر مستقر می شوند. آن شب در بین حزن و اندوه، دعای توسل می خوانند و در غم یاران شهیدشان اشک می ریزند.
پس از شکستن محاصره سوسنگرد، محل استقرارشان را تغییر داده، در ساختمان آموزش و پرورش دشت آزادگان مستقر می شوند.
مکان استقرار رزمندگان آذربایجانی «پایگاه المهدی» نام گذاری می شود و نیروهای آذربایجانی را گروه المهدی هم می خوانند. پایگاه المهدی، محل استقرار نیروهای آذربایجانی در سال اول جنگ محسوب می شود. این پایگاه باوجود امکانات خیلی ناچیزش، بیشترین نیرو را در سوسنگرد (دشت آزادگان) داشت و مردان بزرگی را در دل خود جای داده بود که امروز تلاش و مجاهدت های خیلی از آنها برای ما خاطره شده است.
حماسه سوسنگرد به روایت رزمندگان آذربایجانی، از سری کتاب های عملکرد رزمندگان آذربایجان شرقی در دفاع مقدس است که با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه جنوب رفتند، در مقابل دشمن متجاوز صف آرایی کردند.
کتاب حاضر در دو بخش (ترسیم مقاومت و پیروز میدان) و ۱۶ فصل، بر مبنای خاطرات رزمندگان جبهه سوسنگرد و اسناد و مدارک موجود مرکز حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس سپاه عاشورا تدوین یافته است. این کتاب به قلم رضا قلی زاده علیار در ۶۵۵ صفحه توسط نشر مرزوبوم مرکز اسناد، تحقیقات و نشر معارف دفاع مقدس و مجاهدت های سپاه به رشته تحریر درآمده است.
شاخصه کتاب
از مبحث شکسته شدن محاصره سوسنگرد، خیلی گفته و نوشته اند؛ اما عمده این گفته ها و نوشته ها، مربوط به حوادث بیرونی شهر و تصمیمات و اقداماتی است که از جانب چهره های سیاسی و فرماندهان کلان نظامی، برای رفع حصر سوسنگرد، روی داده است.
همه جذابیت اثر پیش رو، روایت اشخاصی است که چندین روز و شب را در محاصره وحشتناک و در داخل شهر گذرانیده اند. جذابیت دیگر اثر مربوط می شود به توصیف نقش بی بدیل علی تجلایی، فرمانده شجاع، فکور و اخلاق گرایی که با وجود قامت کشیده، شخصیتش، متاسفانه کمتر معرفی شده است.
بدین سبب در بین آثاری که همه روزه، مسلسل وار در حوزه ادبیات دفاع مقدس، به چاپ می رسد، این اثر، می تواند برجستگی خویش را به نمایش بگذارد…
مرکز اسناد، تحقیقات و نشر معارف دفاع مقدس و مجاهدت های سپاه، در آستانه ۲۶ آبان ماه، سالروز حماسه تاریخی شکست حصر سوسنگرد توسط رزمندگان اسلام این کتاب را معرفی می کند.
به طور خلاصه، با آغاز جنگ، دوره نیمه تمام ماند و پاسداران به سرعت به تبریز برگشتند، به جهت اینکه حراست از حریم انقلاب اسلامی به هر شکل ممکن وظیفه ذاتی سپاه بود؛ چه تهدید فرهنگی باشد، چه امنیتی، چه نظامی و… نیروهای سلحشور سپاه تبریز این را در مبارزه با گروه های معاند نظام در آذربایجان غربی و کردستان، مبارزه با خوانین و فئودال ها، غائله خلق مسلمان و… طی نوزده ماه پس از پیروزی انقلاب به خوبی نشان داده بودند. نخستین گروه از پاسداران سپاه تبریز، به فاصله حدودا ده روز از شروع جنگ تحمیلی در ۱۱ مهر ۱۳۵۹ رهسپار جبهه های جنوب کشور شدند و همزمان گروهی هم به جبهه غرب اعزام شدند فرماندهی اولین گروه نیروهای رهسپار جنوب را بر عهده نادر برپور گذاشتند. آن شب در میان حزن و اندوه، دعای توسل می خوانند و در غم یاران شهیدشان اشک می ریزند.
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب